خمار شب :

عاشق شو زیرا عاشق انسان است!

خمار شب :

عاشق شو زیرا عاشق انسان است!

۱۲ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

ﮔﺎﻫﯽ می‌خـﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻢ ...! 

ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﯾﻮﻧـﺠﻪﻫﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ،ﺍﻣﺎ ﺩﻟـﯽ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻧﮑﻨﻢ ...!

ﮔﺮﮔﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻡ ﺍﻣــﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ،ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﺍﺕ ﺍﺳﺖ،ﻧﻪ ﻫﻮﺱ ...!

ﺧﻔﺎﺵ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ شب‌ها ﮔﺮﺩﺵ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ چشم‌های ﮐﻮﺭ؛ﺍﻣﺎ ﺧـﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﭘﺮ ﻧﮑﻨﻢ ...!

کلاغی ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﮐﻨﻢ

ﺍﻣﺎ ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻧﮑﻨـﻢ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ ...!

 ﭼﻪ می‌دﺍﻧﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ

ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﻮﻫﯿﻦ،ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ انسان ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ...! 

  • نسیم ....

خیلی خوبه که عروسی دبی دعوت بشی

و جالب تر اینکه خاله ی عروسم باشی

جای همه ی دوستان سبز ...🤣😎

فعلا چند روزی نیستم

  • نسیم ....

متاسفانه در زمانی زندگی میکنیم که نمک هم تاریخ انقضاء دارد...

پ.ن:هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک!!!

  • نسیم ....

پدر روزنامه میخوند

بچه:بابا بیا بازی!

پدر که حوصله ی بازی نداشت یه تیکه از روزنامه رو که نقشه ی دنیا بود 

تیکه تیکه کرد و گفت:این پازله،درستش کن

بچه درستش کرد

پدرپرسید:تو که نقشه ی دنیارو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!

گفت:آدمای پشت روزنامه رو درست کردم ،دنیا خودش درست شد

آدما که درست بشن،دنیا هم درست میشه؟!

  • نسیم ....

آیا ما انسانها به این درک رسیده ایم،

که به هنگام دعوا حداقل با صحبت کردن آرام بگیریم؟

  • نسیم ....

این روزا شاید خیلی از ماها به خاطر قطع شدن

تلگرام وضعیف تر شدن اینترنت و باز نشدن

 صفحات مجازی حسابی کفری شده باشیم!

مخصوصا جوان ترها که یکسره سربه گوشی و مشغول چت کردن هستن...

 اما این مشکل یک موهبت خوبی رو به همراه داشت

اینکه معطوف بشیم به خانواده هامون،

به کسانی که داریم باهاشون زندگی میکنیم،نزدیکتریم 

هنوز از گرمای وجود اونها داریم نفس میکشیم

هنوز از حضور همدیگه داریم انرژی میگیریم

و هنوز میشه از گردهمایی های دوستانه کلی حظ برد

هنوز میشه ساعتها در کنار هم فیلم کمدی ببینیم 

و فارغ از گیر و دار زندگی بلند و بی دغدغه بخندیم

و هنوز میشه از لذت شکوندن تخمه بین دو انگشتمون که شوریش 

پوست لبامون رو میبره و برای خوش اومدن کاممون هراز چند گاهی مجبوریم

لبامون رو غنچه کنیم و آب دهان رو با لذت تمام قورت داده و

 بگیم خدایا شکرت ...

 وبدون ترس از تکرر ادرار نیمه شب میتونیم

یک قوری چای رو به سلامتی کلیه هامون بنوشیم...

بله، اینها فقط بخش کوچکی از نعمت هایی بود که در نبود تلگرام و اینترنت 

میشه با تمام وجود حس کنیم.بگذریم،با حذف معضلات بزرگتر 

زندگیمون میتونیم چه حس های قشنگ تری رو لمس کنیم 

پس بیاییم تا دیر نشده خوشی هارو در کنار هم تجربه کنیم...

  • نسیم ....

سگی را گفتند از چه روی شما را نجس نامیدند؟

سگ با پوزخند پاسخ داد :

ما از زمانی نجس شدیم که پاچه دزدان شهر را گرفتیم...!

عبید زاکانی

 

  • نسیم ....

امروزم مثل این چند روز اخیر 

با استرس از هیاهوی اطراف دانشگاه تهران همراه دخترم 

به سمت منزل حرکت کردیم در راه تو این فکر بودم

که من روزهای اول انقلاب نوزادی بیش نبودم ولی چرا اینقدر راحت

اون روزهارو میتونم تو ذهنم شبیه سازی کنم،دوروزپیش از سمت خیابان

۱۶ آذر می خواستم وارد دانشکده بشم که گروهی داد زدن نرو 

خانم خیابون بسته است،من یک لحظه سال ۵۷

سالی که به دنیا اومده بودمو تصور کردم که به تعریف ازگفته های پدرم

گویاحکومت نظامی اعلام شده بود!

و حال کودکی که بعد از وقفه ای

دوباره برای ادامه ی تحصیل در رشته ای دیگر

 همراه دخترش وارد دانشگاه شده

من به سمت دانشکده ی هنر و دخترم به سمت دانشکده ی علوم سیاسی 

عجب دنیای کوچیکیه...

  • نسیم ....

پرنس کارل ولیعهد سوئد با یک پیشخدمت رستوران ازدواج کرد

وقتی دلیل ازدواجش با دختری از طبقه اجتماعی پایین تر را پرسیدند گفت:

"من با قلب او زندگی خواهم کرد نه با طبقه اجتماعیش"

  • نسیم ....
حدود هزار سال پیش، لیدی گودایوا همسر 
یکی از بزرگان و کارگزاران حکومتی انگلیس، 
در اعتراض به افزایش بی رویه ی مالیات برای مردم شهر خود، 
هر روز به سراغ همسرش میرفت
 و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیاتها کاهش پیدا کند. 
همسر او که سیاست و تصمیم های سیاسی 
خود را بر خواسته ی همسر خود ترجیح میداد، به همسرش گفت: 
اگر یک روز، برهنه سوار اسب شوی
 و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی، مالیاتها را کاهش خواهم داد!!
گودایوا اسبش را زین کرد. لباس هایش را بر زمین ریخت؛ در شهر گفتند: گودایوا در حمایت از مردم،برهنه در میان شهر میگردد!
تمام مردم،مغازه ها را بستند و به خانه ها رفتند. پرده ها را کشیدند و با چشمانی اشکبار،منتظر شدند این گردش شوم به پایان برسد
گودایوا به خانه برگشت و مالیات ها کاهش یافت
 مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است...
پ.ن:اسطوره ها،به تنهایی خلق نمیشوند
بلکه در بستری از 
 فهم و شعور 
 و 
 حمایت اجتماعی شکل می گیرند...
  • نسیم ....