*و یدالله فوق ایدیهم*
به تازگی در فضاهای مجازی
مطلبی رو مطالعه کردم که واقعا عوامانه حرف زدن گروهی
من رو خیلی ناراحت کرد.
گفته شده بعد از زلزله در تهران
موشهای پایتخت که به اندازه ی گربه اند
و کشته شده های زیر آوا را می جوند
آخه یکی نیست به اینا گروه بگه بی بصیرت ها
چه فرقی میکند برای تنی که روح در بدن ندارد
زیر خاک خوراک مارو مور شده ویا روی زمین خوراک موش ها شوند!
این چرخه ی حیات باید ادامه داشته باشد
ما خوراک جانوران می شویم و به خاک باز خواهیم گشت
اگر به زندگی پس از مرگ و آرامش ابدی اعتقاد داشتیم
این اوضاع افکارمان نبود!
لطفا به جای تشویش اذهان عمومی و پخش سخنان عبث
انرژی مثبت به هم بدهیم و اینکه زلزله ای نخواهد آمد
واگر هم خدای بزرگ مقدر دانسته که با بلاهای طبیعی
جان مارا بگیرد پس هیچ امری نمیتواند مانع تقدیر الهی ...
ودستاورد این افکار جز ناراحتی ذهن ها وجذب انرژی های منفی
چیزی نخواهد نبود،پس با هیاهو خودمان را به ورطه ی نابودی نکشیم...
خشت خشت دلت را عادت به پاکی به زلالی به عشقی بی پیرایه بده
خشت دلت اگر خالص باشد
کاخی زیبا بنا کرده ای که در آن آرامش انتظارت را میکشد...
اما امان از آن زمانی که ناخالصی دلت رسوایی به بار آورد
و هرزگی عادتی عادی شود برای دلت.دیگر حریف دلت نخواهی بود!
دل نه کاروانسرایی که در سینه ات جای گرفته
هر لحظه ردپایی هر ثانیه نگاهی آلوده
که آرامش آرزویی دست نیافتنی برایت خواهد بود...
آری آرامش را از خودت طلب کن
سن و سالت چقدر باید باشد تا بزرگسال تلقی شوی؟
سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جدیدی درباره مراحل عمر انسان ارائه کرده است.بگونه ای که ٥٥ سالگی را از مراحل جوانی برشمرده است!
در این طبقه بندی آمده:
١٧ سالگی پائین تر از سن قانونی
١٨ - ٢٥ سالگی نوجوانی
٢٥ - ٦٥ جوانی
٦٦- ٧٩ میانسالی
٨٠ - ٩٠ بزرگسالی
١٠٠ تا بالاتر کهنسالی
ـــ ــــ ــــ ــــ ـــــ ــــ ـــــ ـــــ ــــ
شفاف بگویم امروز این بهترین مطلبی است که خواندم و لذا با نشاط و شادمانی از رختخواب برخواستم و به آئینه نگاه کردم و تبسمی کردم و بر بهداشت جهانی درود فرستادم...