هیچکس از آینده خبر ندارد
مردی که امروز با عجله توی مترو از تو ساعت پرسید
شاید یک ماه بعد به نام کوچکش او را صدا بزنی
شاید دختری که امروز با او قدم میزنی و بستنی میخوری
چند سال بعد خسته و کالسکه به دست از روبهرو به سمتت بیاید
و تو سرت توی کیفت باشد و با تنه از کنارش رد شوی
شاید او برگردد تو هم برگردی یک ثانیه به هم خیره شوید و یک سال خاطره زنده شود،اصلا شاید هم او از خستگی برنگردد و به پسرش توی کالسکه خیره شود و اطمینان پیدا کند که بیدار نشده باشد
تو هم همچنان دنبال کاغذ حساب های شرکت توی کیف ات باشی
امروز شاید علاقه ی عجیب و شدیدی به موهای بلوند داشته باشی و چند سال
بعد موهای مشکی ات را با دست از جلوی صورتت کنار بزنی
و ظرفی که اب کشیدی را توی ابچکان بگذاری،
هیچکس از آینده خبر ندارد [شاید امروز از این که دیگر نیست ،از این که رفته است توی تاریکی هق هق کنی و دو سال بعد روی نیمکتهای پارک ملت به آمدنش از دور با لبخند نگاه کنی،نزدیک که شد با خنده بگویی: باز که دیر کردی] شاید هم همچنان توی اتاقت باشی
و فکر کنی حست چقدر شبیه دو سال پیش همین موقع است،
فهمیدی می خواهم چی بگویم ؟
آری خواستم بگویم تغییر شاید نام دیگر زندگی باشد...
دیدن این فیلم 100 ثانیهای:
"ماهی و من"را
به همه ی دوستان پیشنهاد میکنم
این فیلم تا کنون بیش از 50 جایزه جهانی گرفتهاست!
آخه یکی نیست به این جوان ها یا حتی افراد مسن
یادآوری کند که بهتر نیست به جای این عروسک های حجیم و پوشالی و
تو خالی به یکدیگر کتاب هدیه بدهیم،تا رسم خوشایند ولنتاین
رسم هدیه های ارزشمند بشود...
پ.ن:عشق باید از قلب بجوشد تا ماندگاریش را ثابت کند
وگرنه چشم هر لحظه عاشق خواهد شد.
ولنتاینِ ایرانى روز عشق نیست
روز شوآفِ عاشقى ست با سلفى هاى کنار خرسهاى عروسکى گنده و شکلاتهای بزرگ و هدیه هاى گران،
روز ماسکهاى خندانِ "ببین من چقدرعاشقم و خوشبخت"
سال ها طول کشید تا سر از این بازی دوسر باختی که این روزها بین خیلی از افراد جامعه به خصوص جوان ها رایج شده تا حدودی سر درآوردم...اما هنوز مرددم در مورد خط فکری و راه و روشی که اینچنین به ناحق در پی گرفتن
چگونه میتوان لفظ اشرف مخلوقات رو بر این آدم ها گذاشت افرادی که حیاتشون وابسته به ماده ایست که از این روش به دست میاید!
قشری که بر آن است که به خود بقبولاند اموری این چنینی در زندگی ارزش زحمت کشیدن را دارد و تمام وقت و هزینه ی خود را صرف این کار میسازد
باید براین حقیقت تلخ محض ایمان بیاوریم که در هر جامعه ای
همواره قشری بد تربیت میشوند...نسیم
با عرض سلام و تبریک خدمت استاد ارجمندم:آقای کیکاووس ضیغمی
صاحب امتیاز وبلاگ:شباهنگ
بعد از مدتها به بار نشستن زحمات و رفت و آمد ایشان از کشور اتریش
به دلیل علاقه و عرق ملی به ایران و سرزمین مادریشان
بر آن شدند که سروده های خود را در کشور خود،ایران به چاپ و ثبت رسانده
باشد مجموع اشعار جدید و موفقیت های روز افزون این استاد گرامی...