آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند،جورِ دیگری زندگی می کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند،محکم و بی نقص.
اما حقیقت ندارد…
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،اگر قدرتِ تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم،از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختیم…!
“آنتوان دوسنت اگزوپری”
دنیا بسیار زیباتر میشد
اگر انسانها به جای دین،
به انسانیت معتقد بودند،
انسانیت چیزی ست ورای همهی ادیان
انسانیت،مهربانی ست
نماز و دعا و روزه ندارد
انسانیت گاهی یک لبخند است
ڪه به ڪودک غمگینی هدیه میڪنید ...
احمدشاملو
پ.ن:بعد از شما اخلاصمان به اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت ها و بردباری ها تمام شد!
و صفا و سادگی در رنگِ دنیا محو شد!
عزیز نسین در یکی از نوشته هایش می نویسد:
به عنوان یک خبرنگار سفری به هندوستان داشتم.سوار قطاری شده بودیم، ناگهان قطار به طرز وحشتناکی ترمز کرد و ایستاد. سراسیمه پایین آمدیم و من دیدم گاوی فربه روی ریل نشسته و مانع حرکت قطار شده.
به راهنمای هندی خودم گفتم
چرا کسی گاو را از روی ریل خارج نمی کند تا راه قطار باز شود؟
او گفت: گاو مقدس است و کسی نمی تواند مزاحمش شود،
گفتم پس چاره چیست ؟
گفت: باید آنقدر صبر کنیم تا گاو با میل خودش ریل را ترک کند.
گفتم یعنی یک گاو جلو حرکت قطاری را تا هر وقت بخواهد می گیرد
و کسی مانعش نمیشود؟
گفت: آری، گاو مقدس است و من دانستم در جوامع عقب مانده هم افراد و عقاید به ظاهر مقدس،جلو ریل حرکت قطار جامعه شان نشسته اند و با وجود آنها، هیچ کس جرات نمی کند آنها را از روی ریل خارج سازد..!