خمار شب :
عاشق شو زیرا عاشق انسان است!
خمار شب :
عاشق شو زیرا عاشق انسان است!
خانه
سرآغاز
تماس با من
مشخصات بلاگ
خلاصه آمار
بایگانی
آبان ۱۳۹۷
(۱)
مهر ۱۳۹۷
(۷)
شهریور ۱۳۹۷
(۳۹)
مرداد ۱۳۹۷
(۳۵)
تیر ۱۳۹۷
(۳۱)
خرداد ۱۳۹۷
(۱۹)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۲۷)
فروردين ۱۳۹۷
(۱۷)
اسفند ۱۳۹۶
(۱۵)
بهمن ۱۳۹۶
(۱۹)
دی ۱۳۹۶
(۱۲)
آذر ۱۳۹۶
(۱۰)
آبان ۱۳۹۶
(۶)
مهر ۱۳۹۶
(۳)
شهریور ۱۳۹۶
(۶)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۰)
تیر ۱۳۹۶
(۷)
خرداد ۱۳۹۶
(۴)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۶)
فروردين ۱۳۹۶
(۱)
اسفند ۱۳۹۵
(۱)
بهمن ۱۳۹۵
(۱)
دی ۱۳۹۵
(۴)
آذر ۱۳۹۵
(۲)
آبان ۱۳۹۵
(۳)
مهر ۱۳۹۵
(۱)
شهریور ۱۳۹۵
(۶)
تیر ۱۳۹۵
(۲)
خرداد ۱۳۹۵
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۱۰)
فروردين ۱۳۹۵
(۲)
اسفند ۱۳۹۴
(۹)
بهمن ۱۳۹۴
(۵)
دی ۱۳۹۴
(۷)
آخرین مطالب
۹۷/۰۸/۰۸
خاموش!
۹۷/۰۷/۱۲
از نو زندگی کن!
۹۷/۰۷/۱۱
جوجه اردک زشت!
۹۷/۰۷/۰۹
طغیانِ توده ها!
۹۷/۰۷/۰۹
تمرهندی تلخ!
۹۷/۰۷/۰۸
قندگوی پارسی!
۹۷/۰۷/۰۶
هورانه!
۹۷/۰۷/۰۴
بزن بر طبل بی عاری!
۹۷/۰۶/۳۰
یادم تورا فراموش!
۹۷/۰۶/۳۰
نذر سوختههه!
گلابی قرمز!
چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۳۶ ب.ظ
قسمت قلیلی از ممالک ایران را دیدم دلم خون شد،همه جا ملک پریشان،ملت پریشان،عقاید پریشان،شهر پریشان،شهریار پریشان
خدایا این چه پریشانی است!
(بخشی از سیاحت نامه ی ابراهیم بیک)
پ.ن:جناب محسن رضایی میفرمایند که جنگ میخواهیم تا یک سری اسیر از آمریکایی ها بگیریم و چند میلیارد دلار در ازای آزادی به ما بدهند وضع مملکت بهتر شود
ما هم که رویین تنیم نه کشته میشویم نه اسیر،مگر میشود با این افکار پوچ از پریشانی نجات یافت!؟
۹۷/۰۵/۱۰
نسیم ....