از سر عشق به مهمانی دمبک رفتم
دمبکستان شده آزادستان
رفتم از پله ی دمبک بالا
دمبکستان شده مجنونستان!ها ها ها
و چقدر طنازند
انگشتانم را می گویم
که پی در پی میکوبدو می رقصدو می بوسد،پوست بره ی بیچاره را
دمبکی میزنم و گاه مثل امروز چرت و پرتی هم روش می خوانم...
اولین تک نوازی خودم...