نمی خواهم پُر رنگ باشم!
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ب.ظ
می دانی یک وقتهایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است
و بچسبانی پشت شیشه افکارت...!
باید به خودت استراحت بدهی،دراز بکشی،دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی و بی خیال سوت بزنی...!
در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند
آنوقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند
درزندگی گاهی باخته ام!
گاهی با کسی ساخته ام!
گاهی گریه کرده ام!
گاهی بخشیده ام!
گاهی فریب خورده ام!
گاهی افتاده ام!
گاهی در تنهایی مرده ام!
اما از تمام اینها درس آموخته ام
اکنون خوشحالم که خودم هستم!
شاید ساده باشم!
اما صادقم...
من خودم هستم و همین برایم کافی است...!
پ.ن:وگاهی نباید به هرکسی بگویی دوستت دارم در این جهان پر از رنگ بی رنگی رسوا میشود!
و بچسبانی پشت شیشه افکارت...!
باید به خودت استراحت بدهی،دراز بکشی،دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی و بی خیال سوت بزنی...!
در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند
آنوقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند
درزندگی گاهی باخته ام!
گاهی با کسی ساخته ام!
گاهی گریه کرده ام!
گاهی بخشیده ام!
گاهی فریب خورده ام!
گاهی افتاده ام!
گاهی در تنهایی مرده ام!
اما از تمام اینها درس آموخته ام
اکنون خوشحالم که خودم هستم!
شاید ساده باشم!
اما صادقم...
من خودم هستم و همین برایم کافی است...!
پ.ن:وگاهی نباید به هرکسی بگویی دوستت دارم در این جهان پر از رنگ بی رنگی رسوا میشود!
- ۹۶/۰۵/۲۰