این همه هم زبانی و این همه تنهایی!!!
متن آهنگ
روزی یک مرد هنرمندی بود
خانه و بوم نقاشی خود را داشت
اما عاشق یک بازیگر زن بود
کسی که گل ها را خیلی دوست میداشت
برای همین مرد خانه ش را فروخت
نقاشی ها و سقف بالای سرش را هم فروخت
و با تمام آن پولها
دریایی مملوء از گل خرید
یک میلیون، یک میلیون و یک میلیون گل سرخ
از پنجره، پنجره و پنجره ای که تو آنها را به نظاره بنشینی
آن مرد ،کسی که عاشق بود،صمیمانه و صادقانه عاشق بود
تمام زندگیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده
صبحی که در کنار پنجره از خواب برخواهی خواست
ممکن است که هوش از سرت برود؟
مانند امتداد یک رویا
همه جا غرق در گل است
روحت به لرزه در خواهد آمد
کدام میلیونری چنین حیله ای/کار احمقانه ای کرده است ؟
اما دقیقا زیر پنجره ای که نفس میکشی
یک هنرمند فقیر ایستاده است
.
.
.
ملاقات بسیار کوتاه بود
شب هنگام قطاری بازیگر زن را به دوردست ها برد
اما در تمام زندگی او همواره
یک موسیقی دیوانه کننده از گل های سرخ وجود داشت
مرد هنرمند تنها زندگی کرد
سختی های بسیاری را تاب آورد
اما در تمام طول زندگی اش
فضایی پر از گل های سرخ داشت ...
- ۹۵/۰۶/۱۱
ممنونم نسیم جان