آرامستان...
پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ
- ۹۴/۱۲/۰۶
عاقا اصن فال حافط رو بچه شیراز نگیره که بهش فال حافط نمیگن:)
خودوم برات فال گرفتم
شیخ گفتا:
زدست کوته خود زیر بارم
که از بالا بلندان شرمسارم
مگرزنجیرموئی گیردم دست
وگرنه سر به شیدتیی برآرم
زچشم من بپرس اوضاع گردون
که شب تا روزاختز می شمارم
بدین شکرانه می بوسم لب جام
که کرد آگه ز راز روزگارم
اگر گفتم دعای می فروشان
چه باشد نعمت حق می گذارم
من از بازوی خوددارم بسی شکر
که زورمردم آزاری ندارم
سری دارم چوحافظ مست لیکن
به لطف آن سرّی امیدوارم
با کتاب گرفتم بعد برات تایپ کردم:))))
تفسیرش رو نمی نویسم
کیفش به اینه که خودت تفسیر کنی
بـــــازم خـــدا کریمه:*
هر شب گورستانم میدرخشد ...
از انعکاسِ چشمِ کفتارهای انسان نما.....
اینجا ازدحامش تنها مربوط به جمعه ها نیست.....
هر روز از بلندگوهایش صدای فاتحه خوان را میشنوم.........!