ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺑﺮﻭﻳﺪ،ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻴﺪ
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ و شعر ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻴﺪ
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ میخواهید ﺳﺮ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﮐﻼﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﭼﺮﺍ ﭘﺎی ﻣﻦ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﻣﯽ ﮐﺸﻴﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﭼﺮﺍ موسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺗﺎ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﮐﻨﺪ
عیسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ یکشنبه و به مسلمانها ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺟﻤﻌﻪ ؟
ﭼﺮﺍ ﮐﺎﺭی ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻋﻴﺴﻮی ﺷﺮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻠﻴﺴﺎ یعنی خانه خدا راحت ﺑﻨﻮﺷﺪ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ بجای ﺷﺮﺍﺏ،ﺷﻼﻕ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟
ﭼﺮﺍ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﯿﭻ ﻧﭙﻮﺷﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍئی که شما میگوئید ﺑﻮﺩﻡ،ﭼﺮﺍ باید بگذارم بنام من ﮐﻠﻴﺪ ﺑﻬﺸﺖ بفرﻭﺷﻨﺪ ﻳﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻣﻦ ﺟﻬﻨﻢ کنند ؟
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺟﻬﻨﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﭘﺮ میکند
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ آنچه ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ،ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﯽﺩﻫﺪ...!!!
ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ !
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ اید !!!!!!!!
اگر بدنبال من میگردید مرا در عشق،مهربانی،بخشش،آگاهی،گذشت،راستگوئی و انسانیت پیدا کنید
البته اگر .... بدنبال من میگردید !
الهی قمشهای
“آدمها مثل کتابها هستند”بعضی آدمها جلدزرکوب دارند،بعضی جلدضخیم و بعضی نازک،بعضی آدمها ترجمه شده اند،بعضی از آدمها تجدیدچاپ میشوند،و بعضی از آدمها توقیف
و بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگر اند.
بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند،
بعضی از آدمها تیتر دارند،فهرست دارند،
و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند:
حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند،
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند،
و بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمیشوند.
بعضی از آدمها را باید جلد گرفت،
بعضی از آدمها را میشود توی جیب گذاشت!
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته میشوند.
بعضی از آدمها خط خوردگی دارند،
بعضی از آدمها غلطِ چاپی دارند.
بعضی از آدمها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم.
و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
کتابها مثل آدمها هستند.
بعضی از کتابها برای ِ ما قصه میگویند تا بخوابیم.
و بعضی قصه میگویند تا بیدار شویم،
بعضی از کتابها تنبل هستند.
بعضی از کتابها تقلب میکنند،
بعضی از کتابها دزدی میکنند!
بعضی از کتابها به پدر و مادرخود احترام میگذارند.
و بعضی حتی اسمی هم از پدرومادرخود نمیبرند.
بعضی از کتابها هرچه دارند،از دیگران گرفته اند.
بعضی از کتابها هرچه دارند به دیگران میبخشند.
و بعضی از کتابها فقیر اند و بعضی گدایی میکنند.
بعضی از کتابها پرحرف اند،ولی حرف برای گفتن ندارند،
و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتابها بیمار اند،
بعضی از کتابها تب دارند و هذیان میگویند.
بعضی از کتابها،کودکانه و لوس حرف میزنند.
و بعضی از کتابها فقط غر میزنند و نصیحت میکنند.
بعضی از کتابها پیش از تولد میمیرند.
و بعضی تا ابد زنده هستند...